از آنجایی که در سالهای ۸۲ الی ۸۸ در جریان مستقیم ارتقاء بخش انار به شهرستان بودم و برای اینکه همشهریان عزیز از روند این تلاشها مطلع شوند و در جریان این تحول بزرگ که برای شهرستان ما یک نقطه عطف و آغاز پیشرفت بود و شهر عزیزمون را
از یک خطر حتمی نجات دادقرار بگیرند، خاطرات خودم را بیان میکنم، واقعا در آن شرائط، با سرمازدگی ها، خشک سالی ها، تک محصول بودن، مهاجرتها و بی کیفیتی آب و کمربندی وکینه هائی که بعضی ها از این شهر و مردم انقلابیش در دل داشتندو … انار قطعا در حاشیه قرار میگرفت و طولی نمی کشید که انار تبدیل به منطقه متروکه می شد.)
ولی به لطف الهی و همت و همکاری همشهریان عزیز، علیرغم همه کارشکنی ها در خرداد سال ۸۸
این اتفاق مبارک و پرمیمنت برای شهرمان رخ داد.
در ابتدای سال ۸۲ بود که اولین اقدام برای این امر انجام شد، مذاکره با مرحوم حجت الاسلام سلطانمرادی امام جمعه کشکوییه که به اتفاق بخشدار وقت حاج حمید ملانوری از ایشان خواستیم که در جهت الحاق بخشی از کشکوییه به انار در این امر همکاری کنند، تلاشها ادامه پیدا کرد، طومارهای متعدد نوشته شد، در آن شرایط آنچه برای ما اولویت داشت ارتقاء به شهرستان بود و برای نیل به این هدف، گفتگو، مذاکره، ارسال نامه ها بطور مرتب انجام میشد، چه در دولت اصلاحات و چه در دولت دکتر احمدی نژاد، نامه ها به فرمانداری رفسنجان، استانداری و وزارت کشور که در دولت اصلاحات آقای موسوی لاری وزیر کشور بودند، ادامه داشت، ولی علیرغم همه تلاشها، با مخالفتهای عدیده ای روبرو می شدیم و امکان الحاق مناطقی از کشکوییه وجود نداشت، تا اینکه سال ۸۴ دوره دوم دولت اصلاحات تمام شد.

ادامه خاطرات حجت الاسلام منتظری امام جمعه سابق شهرستان انار دوسال تلاش بی نتیجه در سالهای پایانی دولت اصلاحات (قسمت دوم)
برچسبها:خاطرات
نظرات کاربران